کاربرد مدلهای انتقال حرارت برای سیستمهای فوم رولی ورزشی مبتنی بر زیست با مقایسه اعتبار مفروضات مختلف و اینکه چگونه مدلهای اخیر نتایجی را به دست آوردهاند که با مفروضات مدلهای گذشته در تضاد است، مورد بحث قرار میگیرد.
با تنظیم مفروضات در یک مدل برای انعکاس دقیقتر مواد و شرایط پردازش، مدلها به طور فزایندهای در برازش و پیشبینی دادههای تجربی مؤثر میشوند.
با این حال، حتی با مدلهایی که به خوبی ساخته شدهاند، شکافهایی در ادبیات فعلی در مورد دادههای گزارششده هدایت حرارتی و خصوصیات ساختار برای فومهای مبتنی بر زیست وجود دارد.
به عنوان مثال، نشان داده شده است که چگالی نسبی پیش بینی کننده خوبی برای هدایت حرارتی در فوم های EPS و پلی پروپیلن است، اما همیشه برای فوم های مبتنی بر زیست گزارش نشده است.
برخی از مطالعات ممکن است چگالی ظاهری را گزارش کنند، اما، همانطور که بعداً در این بررسی بحث شد، این داده ها برای ارائه یک درک جامع از ساختار فوم و هدایت حرارتی کافی نیستند.
گزارش کمتر دادههای هدایت حرارتی و ویژگیهای ساختاری حیاتی، چالشی را در اعتبارسنجی عملکرد مدل در پیشبینی خواص برای سیستمهای مبتنی بر زیست ایجاد کرده است.
بنابراین، در پایان این بررسی، ما یک تحلیل بعدی جدید برای پر کردن شکافهای دادهها با بهینهسازی پارامترهای برازش ارائه میکنیم. تناسب ریاضی ما مقدماتی است و قرار نیست به عنوان یک مدل قوی در نظر گرفته شود.
با این حال، ابزار سادهای برای مقایسه مجموعههای داده فومهای مبتنی بر زیست چندگانه برای تعیین سریع اینکه کدام فومهای آزمایشی احتمالاً با EPS رقابتی هستند، ارائه میکند.
ارزش بالقوه در اعمال پارامترهای برازش می تواند این باشد که مدل های انتقال حرارت را تطبیق پذیرتر و نماینده سناریوهای دنیای واقعی کند.
این بررسی ابتدا انواع مختلفی از مواد پایه زیستی مورد استفاده برای ساخت فوم ها را به همراه روش های کف سازی که معمولاً برای هر یک از آن مواد به کار می رود مورد بحث قرار می دهد.
بخش بعدی مدلسازی انتقال حرارت را با ارائه پیشزمینه مکانیزمهای انتقال حرارت و فرضیات و نتیجهگیریهای رایج مدلهای مختلف به طور عمیق مورد بحث قرار میدهد.